پرسان
ثبت نام
راهنما
دانلود اپلیکیشن
نگارش نهم -
بازگشت
فاطمه
نگارش نهم
.
انشا در مورد همسایه فضول طنز باشه از داخا گوگل هم نباشه
جواب ها
엣나 🙃
نگارش نهم
در یک محلهی کوچک و دوستداشتنی، همسایهای به نام آقای فضول زندگی میکرد. او به قدری کنجکاو بود که حتی دیوارهای خانهاش هم از او خسته شده بودند! هر روز صبح، وقتی که من و خانوادهام برای صبحانه دور میز جمع میشدیم، آقای فضول با عینک دودی و یک فنجان قهوه در دست، از پشت پنجرهاش به ما خیره میشد. انگار که یک خبرنگار مشهور در حال تهیه گزارش از زندگی ما بود! یک روز تصمیم گرفتم کمی شوخی کنم. به خانوادهام گفتم: «بگذارید یک داستان دروغین برای آقای فضول بسازیم!» آن روز صبح، من به طور تصادفی گفتم که دارم یک گربهی بزرگ و عجیب را پرورش میدهم که میتواند صحبت کند. آقای فضول که همیشه گوش به زنگ بود، بلافاصله درختی را در حیاطش بالا رفت تا بهتر ببیند! چند روز بعد، دیدم که آقای فضول با یک دفترچه و قلم در دست، به آرامی در حیاط ما قدم میزند و یادداشت برمیدارد. او به هر چیزی که میدید، توجه میکرد؛ از گلهای حیاط گرفته تا کفشهای من که رنگشان به زردی میزد! فکر کردم اگر ادامه بدهم، ممکن است او به این نتیجه برسد که من یک موجود فضایی را در زیرزمین نگهداری میکنم! مدتی گذشت و من تصمیم گرفتم کمی او را بیشتر سرگرم کنم. به خانوادهام گفتم که قرار است یک جشن بزرگ برگزار کنیم و همهی محله را دعوت کنیم. آقای فضول که از این خبر خوشحال شده بود، به سرعت شروع به آماده کردن یک گزارش دربارهی جشن ما کرد. او حتی برای خودش یک دوربین خرید تا بتواند از لحظات شیرین جشن عکاسی کند! جشن نزدیک بود و من با دوستانم برنامهریزی کرده بودم که در وسط جشن، یک دلقک را به عنوان سورپرایز بیاوریم. آقای فضول که با دوربینش در گوشهای نشسته بود، وقتی دلقک را دید، چنان وحشت کرد که دوربینش از دستش افتاد و خود دلقک هم به خاطر خندههایش نتوانست خود را کنترل کند! در نهایت، جشن به خوبی برگزار شد و آقای فضول هم با لبخندی بزرگ و دوربینی خراب، به خانه برگشت. حالا دیگر همهی محله میدانستند که آقای فضول نه تنها کنجکاو است، بلکه همیشه همسایهای دوستداشتنی و بینظیر برای ما خواهد بود. از آن روز به بعد، ما هر هفته داستانهای جدیدی برای او میساختیم و او هم با دقت همهی آنها را ثبت میکرد. و اینگونه شد که همسایهی فضول ما تبدیل به یکی از بهترین دوستانمان شد، حتی اگر هنوز هم از پشت پنجرهها سرک بکشد!
سوالات مشابه
لیست سوالات مشابه